نامه انجمن جراحان ایران در تایید یا اعتراض ؟! به پرستاران ایران

آمار مطالب

کل مطالب : 474
کل نظرات : 9

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 46

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 92
باردید دیروز : 261
بازدید هفته : 455
بازدید ماه : 451
بازدید سال : 3185
بازدید کلی : 13807

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 92
بازدید دیروز : 261
بازدید هفته : 455
بازدید ماه : 451
بازدید کل : 13807
تعداد مطالب : 474
تعداد نظرات : 9
تعداد آنلاین : 1

تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : مهدی امیرجانی مروی
تاریخ : دو شنبه 13 بهمن 1393
نظرات

بیانیه انجمن علمی جراحان عمومی ایران در حمایت از تلاشها و فعالیت های صادقانه همکاران شریف پرستارو سایر وابستگان خدوم امر درمان واعلام آمادگی برای هر نوع همراهی در تاریخ 93/09/25 دوروزبعد از تجمع پرستاران کشور در اعتراض به ظلم فزاینده و و عمیق تر شدن شکاف موجود در بین اعضای تیم درمان بااجرای مرحله سوم طرح تحول نظام سلامت وافزایش های نجومی این گروه نویسنده ی نامه در تیم درمان  :

 

 

این بیانیه انجمن منطقی متین و قابل تقدیر بود چرا این قشر از درمان به نقش اعضای تیم درمان واقف و پرستار را به عنوان مهمترین عضو تیم درفرایند درمان می دانند اما شما خواننده محترم به نامه ی دوم این انجمن در همان تاریخ نگاه کنید و قضاوت کنید درجه ی نخبگی این گروه را :

 

درپاسخ به این نامه پرستاران کم نگذاشتند و یکی از شاخص ترین تلاش های جمعی در بین پرستاران درپاسخ به این نامه شکل گرفت به دو دلیل :

اول : نزدیکی به زمان تجمع که پرستاران بسیار حساس شده بودند .

دوم : ابراز نخبگی نویسنده در متن نامه دوم بود اما نکته بسیار جالب در این پاسخ ها این بود به بخش تهدید انجمن نخبگان احدی اصلا توجه نکرد و قابل اعتنا نداست اما کاربرد کلمه قیاس از تاریخ به بعد که توسط وزیر نیز بارها بکار برده شده ازابتکارات چاقو بدستان تیم درمان بود در نامه دوم :

 پاسخ پرستاران خراسانی به این نامه دو مطلب بود :

اول پاسخ نامه ی اول در جهت تایید حرکت پرستاری :

" خطاب به ریاست محترم انجمن علمی جراحان عمومی ایران

آقای دکتر بهزاد رحمانی از شما به خاطر حمایت از تلاشهای پرستاران و پیراپزشکان در راستای استیفای حقوق صنفی خود، تشکر می کنیم. اما لازم است نکاتی را ذکر کنیم.ما پزشکان و پرستاران شاغل در وزارت بهداشت و درمان ، همگی زیرمجموعه دولت هستیم و احکام حقوقی مشخصی داریم که بر اساس تحصیلات و سنوات خدمتی است و کسی به آن معترض نیست و قیاس هم صورت نمی گیرد . قیاس در واقع در پرداختهایی است که در احکام نیست و تحت عنوان پرکیس و کارانه و تعرفه گذاری و ...مطرح میشود و این پرداختها در هیچ کجای دنیا سابقه ندارد. این بی عدالتی نیست که من کارمند خاص حقوق ثابت بگیرم و جداگانه تعرفه گذاری و حق العمل و حق ویزیت و حق پروسیجرها و...بگیرم و از کارانه بالایی برخوردار باشم و علاوه بر آن شب و روزهایی که در بیمارستان و مراکز درمانی حضورندارم، مهرم کار کند و بابت آن باز حقوقی به من پرداخت شود؟ پزشکان فوق تخصصی هستند که بیمار را حتی ندیده اند ولی مهر آنها در پای برگه عمل های مختلف و پروسیجرهایی مثل دیالیز و سنگ شکنی و پلاسما فرزیس و...ثبت میشود و در این موارد فاعل عمل ها و پروسیجرها یا رزیدنتها و یا پرستاران و کارکنان اتاق عمل هستند

اگر منظور شما از قیاس ، احکام ثابت ماست که یقیین بدانید که هیچ کس از پرستاران به آن معترض نیست

قیاس در جایی است که پزشک فوق تخصص و نامی ما در مطب و بیمارستان خصوصی تشریف دارد و مهرش دست یکی از پرسنل (اعم از منشی و پرستار و رزیدنت) است و بدون اینکه بیمار را ببیند ، حق پروسیجر را دریافت می کند و به این ترتیب هم در واقع درآمد بیمارستان کم میشود و هم دریافتی به ناحق می گیرد و از همه مهمتر بیمار متضرر میشود "

 

پاسخ این دو نامه در دوبخش داده شد چون اصل نامه نیز دو بخش بود و می توانست بیانگر دو فرد یا دوخط فکری حاکم برانجمن نخبگان کشور باشد لذا پاسخ اول برای نامه اول در واقع حرف دل پرستاران بود .

پاسخ دوم نیز به نخبه لامثال کاتب نامه ی دوم داده شد که مبتکر کاربردی کلمه قیاس در انجمن نخبگان کشور بود بخوانید :

 

"ریاست علمی جامعه جراحان ایران

خوب است بدانند که کلمه قیاس به چه معناست عیبی نیست کسی از یک جراح توقع ندارد منطق خوانده باشد و ماده قیاس را بداند اما به قول اهل فن که در علم منطق امده که برخی در فایده علم منطق هم اشکال کرده اند که اصلا انسان نیازمند به علم منطق است با همان تعریف معروف خود که " علم یقع الفکر عن الخطا" یعنی منطق علمی است که فکررا از خطا باز می دارد یا خیر ؟

استدلال اهل علم در عدم نیاز به تحصیل علم منطق این است که هر انسانی چه منطق خوانده و چه نخوانده در بیان قیاسات و نتایج حاصل از ان به یک شکل عمل می کند فلذا عقل انسان ذاتا منطقی عمل می کند

قصدم از این مقدمه این بود که جراح مان هم که منطق نخوانده باید متوجه می شد که ماده قیاس علم نیست که ایشان اصرار دارند با انها مقایسه نکنیم هیچ پرستاری از ماده علم با جراح قیاس نمی کند و خود را در تیم درمان می بیند اگر چه همان مشکل فقر علوم انسانی جامعه پزشکی را فرا گرفته و دوستان خود را بالاتر و بهتر و اصل و اگر نباشند چنین و چنان می شود می نامند،

اماخیر برادر من

ماده قیاس در اینجا پول است که هم شما می گیری و هم من پرستار

امااین کجا و ان کجا

اگر این شکاف بی عدالتی را قبول نداری بسیار خوب باشدبا کجا قیاس کنیم از همان جهت مشترک ماده قیاس

یعنی پول

آقای دکتری که نامش را فراموش کردم ( دکتر طریقت وزیر بهداشت در گذشته ) و دکترمتخصص چشم بودند و مدت کوتاهی وزیر بودند در صدا و سیما فرمودند (در برنامه روشنگر "تا ثریا" از شبکه اول سیما ) الان یک ساعت کار من در ایران برابر دویست ساعت کار هم تراز من در آلمان است  و ایشان خود گفتند این عادلانه نیست

والسلام"

 درپرستاری برخی پرستاران در کنار شیفت های کاری خود در بالین با توجه به علایق شخصی مطالعات علمی جانبی هم دارند از جمله نویسنده محترم متن زیر :

 

" بسمه تعالی

 

امروز 5شنبه مورخه 27/9/93 طبق معمول همه روزه که مشغول انجام وظایف کاری خود در اتاق عمل بودم در پایان شیفت و بعد از کلی کار و تلاش یکی از همکاران اتاق عمل نامه ای را منتسب به جناب آقای دکتر رحمانی به عنوان رئیس انجمن علمی جراحی که در شبکه های اجتماعی منتشر شده بود به اینجانب نیز نشان داد که حقیقتاً خستگی یک روز پر مشغله کاری بر تن و روان همه کارکنان اتاق عمل ماند که اولاً امیدوارم ایشان چنین نامه ای را نگارش نکرده باشند ثانیاً نسبت به صحت و سقم آن اعلام موضع فرمایند لذا اینجانب جهت تنویر افکار عموم خصوصاً جهت مزید اطلاع ایشان نکاتی را به عرض میرسانم که امیدوارم مورد رضایت ذات اقدس احدیت و مرضی حضرت بقیه الله قرار گیرد.

 

جناب آقای دکتر به استحضار می رساند که جنابعالی در صدر نامه خود جامعه پرستاری را همکاران خود قلمداد کرده اید که جا دارد از این که دست از غرور کاذب و بیمورد برداشته و ما را قابل دانسته اید که همکاران شما باشیم سپاس گزاری نمایم و امیدوارم که این امر نشان از اعتقاد حضرتعالی به کار جمعی و تیمی بودن مقوله درمان باشد و به لوازم و مقتضیات چنین تفکری در عمل و نه در تعارفات معمول ایمان داشته باشید استاد گرانقدر لازم است به عنوان یک عضو کوچک جامعه پرستاری و همچنین تحصیل کرده ی رشته حقوق به عرض برسانم که جامعه پرستاری و اینجانب معتقدیم که اگر مقوله بهداشت و درمان مانند آموزش و پرورش طبق قانون اساسی از مقوله حقوق اساسی یک ملت و جامعه میباشد و جز وظایف حاکمیتی دولت و کلیه دولتهای جهان میباشد و همچنین از جمله خدمات عمومی است که میبایست به صورت جامع و فراگیر عادلانه و متوازن و رایگان شامل تمام افراد یک ملت گردد لذا جامعه پرستاری با این رویکرد به مقوله بهداشت و درمان و نگاه انتفاعی به حقوق اساسی ملت از اساس مخالف بوده و آنرا در تعارض با حقوق اساسی ملت میداند که بحث در این مورد فراوان و در این مختصر نمیگنجد که امیدوارم مجال بحث و اظهار نظر اساتید حقوق عمومی و خصوصاً حقوق اساسی فراهم گردد.

 

حضرتعالی در بخشی از نامه خود بیان فرموده ای که جامعه پرستاری در مطالبه حقوق خود دست به قیاس با جامعه پزشکی زده است و تهدید فرموده اید که تصمیم سازان و تصمیم گیران حوضه اقتصاد بهداشت همگی پزشک بوده و ممکن است این اعتراضات بحق پرستاران به جایی نرسیده و با مشکل مواجه گردد که لازم است بنده نیز از اینکه پرستاران در مجامع تصمیم ساز فاقد نماینده میباشند اظهار تاسف کرده و امیدوار باشم روزی این امر میسور گردد که قطعاً با کارشکنی و مقاومت برخی تفکرات خود خواه و جاه طلب و تمامیت خواه مواجه خواهد شد. جناب آقای دکتر لازم است متذکر شوم ضمن اینکه در صدر نوشته حاضر به نگاه انتفاعی به مقوله بهداشت و درمان معترض بوده و شیوه و رویکرد اخیر که نه در دولت حاضر بلکه در دولتهای قبلی نیز معمول بوده است منتقد بوده و آنرا در تعارض با قانون اساسی، نظم عمومی و سیره عقلا میدانم این پرسش را مطرح کنم که ماهیت حقوقی نحوه اداره کردن بیمارستان ها چیست؟ آیا جز این است که دولت به عنوان صاحب و متصدی امور سخت افزاری و پزشکان به عنوان صاحب بخشی از دانش فنی در شیوه کنونی بیمارستان ها را به شیوه یک شرکت سهامی که اصولاً هدف آن انتفاع و سود است اداره میکنند؟

 

به زبان ساده و با توجه به قانون تجارت در مورد شرکت سهامی آورده نقدی و غیر نقدی دولت مشخص بوده و دانش فنی پزشکان نیز به عنوان سهم الرشکه طبق کتاب تعرفه گزاری خدمات پزشکی مقوم گردیده است و دیگر کارکنان از جمله پرستاران در این شرکت نامبارک سهمی ندارند لذا پرستاران فقط و فقط یک خواسته بحق دارند که دانش فنی این قشر نیز به عنوان سهم الرشکه مقوم گردد که خوشبختانه از 10 سال قبل این امر با تصویب قانون تعرفه گذاری خدمات پرستاری مورد پذیرش مجلس شورای اسلامی قرار گرفته است لیکن به دلایل نامعلوم که چه عرض کنم به دلایل معلوم همانگونه که اشاره کرده اید (پزشکان تصمیم گیر هستند) اجرایی نشده است و لذا پرستاران در مطالبه حقوق خود مصمم و متحد بوده و اگر نبود شماتت دشمنان و طمع بیگانگان و موقعیت خطیر زمانی و مکانی و فرصت طلبی نامحرمان کشور و انقلاب، دست به اقداماتی میزدیم که حق به حقدار سریعتر میرسید و دیگر اعتراضات پرستاری تجمع چند هزار نفری قلمداد گردد نه صد نفری! !!

 

در پایان متذکر میشوم که حساب اشخاص حقیقی از حساب اشخاص حقوقی جداست و ما نامه حضرتعالی را به پای بزرگان و اساتید دانشمند و فرهیخته جامعه جراحی نگذاشته و برای بزرگان متقدم و در گذشته طلب غفران و رحمت و برای متاخرین آرزوی سلامت و بهروزی مینماییم.

با تشکر

اورنگ دانشور کاردان اتاق عمل

کارشناس پرستاری

کارشناس حقوق "

متن زیر هم در ارتباط با نامه جامعه جراحان نیست اما بی ارتباط هم نیست مطالعه کنید نامه یک پزشک است و پاسخ پرستاری براساس آن بیانات :

سعیدمحمدی:

نامه جناب آقای دکتر سید مصطفی حسینی متخصص قلب و عروق – روزنامه آفتاب مورخه 1/9/93

درد دلی با جناب آقای وزیر محترم بهداشت

اقای وزیر، من پزشکم، هفده سال پیش تصمیم گرفتم باختیار خودم ، جوانیم را در قارچ و انگل و ویروس گذراندم. دوست داشتم بگردم، بخندم، دوست داشتم همه چیز را تجربه کنم. معاینه شکم را یاد گرفتم و بجای موسیقی و ساز و اواز، صداهای قلب را تمرین کردم.کاست هایش را جمع کردم و گوش دادم. همان روزها که آناتومی جمجمه را یاد می گرفتم، موهای خودم کم پشت شد، داشتم پزشک میشدم

آرام آرام بدون آنکه بفهمم روز و شبم یکسان شد، تاریکی و روشنی ام ، جمعه و شنبه ام ، زمستان و تابستانم را نقهمیدم و شدم یک روپوش سفید، داشتم پزشک میشدم.

دوران نامزدیم را در پاویون بیمارستان بودم، درست همانوقت که کسی داشت برایم نامه عاشقانه می نوشت، به کسی تنفس دهان بدهان میدادم. داشتم پزشک میشدم.

من در اورژانس ازدواج کردم ،زندگی کردم، با آدمهای دور و برم ، با   که دوستشان داشتم و ناخوشیشان سهم من بود. من پزشک شده بودم. بچه دار شدم و درست همان روز که دوست داشتم فرزندم در آغوشم باشد، ، برای بچه همسایه نیمه شب بیدار شدم، من پزشک شده بودم و آرام آرام همه آدمهای شهر شدند پدر و مادرم، فرزند و همسرم و همه چیزم شدند ، من پزشک شده بودم

آقای وزیــــــــــر !!

برای من خط و نشان نکشید، من سالهاست میان آدمها گم شده ام ، من با مریض هایم گریسته ام و با آنها خندیده ام .

نیمه های شب درست همان موقعیکه مادرم از دوریم گریست، خندان احوال مادر کسی را پرسیده ام. درست همان وقت که پدرم دلتنگم شده بود، تلاش میکردم آدمی دلتنگ پدرش نشود.

آقای وزیـــــــــــر!!

برای من تعرفه ننویسید، دستمزد مرا بیماری که خندیده است حساب کرده، بیماری که روی دو پایش ایستاده است

براه افتاده همه دنیا را بحساب من واریز کرده است و با هر ضربان قلب بیماری سکه ای به قلک من انداخته اند.

آقای وزیــــــــــــر !!

برای من مامور بگذارید زیرا نفسهای بیمارم را میشمرم، نبض بیمار زیر دست من است که در زندگی من جاریست ، من همه زندگیم روی میز است ، حالا هفده سال است دلخوشیم ، دلخوشی یک مادر است.

آقای وزیــــــــــر!

در کتاب تعرفه شما تعرفه گریستن با مریض چقدر است؟

تعرفه ویزیت نیمه شب ، وقتی فرزندت بپایت آویزان است که نروی، آقای وزیـــــر

من کل زندگیم را با این آدمها سپری کرده ام ، این آدمهای مهربان را بمن بدبین نکنید ( که نمی توانید چنین کنید- فصیحی) ، بگذارید دستان من شفا بخش باشند و شفا بخش بمانند ( که می مانند – فصیحی).

آقای وزیـــــر

مرا جریمه کنید ، من یک نفر را نجات دادم و نان محلی گرفتم، من تا صبح بالای سر کسی ماندم و تخم مرغ محلی خانگی گرفتم، من پدر و مادرم را تنها گذاشتم ، کشک و خرما دشت کردم.

آقای وزیــــر

من این آدمها را دوست دارم، من خواب مریض ها را میبینم، اینها بمن اعتماد دارند ، آقای وزیر همه چیز را خراب نکنید ( هر چند که نمی توانید – فصیحی) من تمام زندگیم در راهروهای کفپوش و زیر لامپ های نئون گذشته است .

من با مرگ خوابیدم، مرگ موسیقی زندگی من شده است. مرا از چه میترسانید، من سالهاست از صدای زنگ تلفن میهراسم که آیا کسی سینه اش نسوخته باشد ، نفسش تنگ نشده باشد.

من از جریمه و مامور و توهین شما نمی ترسم، من از بی اعتمادی می ترسم

آقای وزیر آدمها را نسبت بمن بی اعتماد نکنید ، آقای وزیر !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

 

×××××

 

و حالا نامه پرستار خ.لایق در جواب دکتر حسینی !!!

سعیدمحمدی: جناب آقای دکتر مصطفی حسینی، من هم میخواهم کمی برایتان درد دل کنم. می خواهم درد دل همکارانم را برایتان بنویسم.

وقتی وارد دانشگاه شدم، تمام هم و غمم این بود ک بتوانم مریضم را در تمام لحظاتش یاری کنم. مثل مادر دلسوز باشم و مثل یک پدر مقاوم. من هم درس خواندم...من هم کم شب بیداری نکشیدم...من یاد گرفتم خستگی ام را پنهان کنم. یاد گرفتم با مریضم درد بکشم اما لبخند را فراموش نکنم. دوستانم هر روز کمتر می شدند، آخر من پرستار بودم. یا شیفت بودم و یا از شیفت آمده بودم و از فرط خستگی نگران سالم رسیدن ب خانه بودم.همه در روز عقدشان معمولا دلهره ی عقد دارند و من دلهره ی این را داشتم ک به شیفتم می رسم؟، شاید باورتان نشود اما من با صدای همسرم بیشتر آشنا هستم تا با چهره اش...آقای دکتر وقتی فرزندم در تب چهل درجه می سوخت من داشتم همراه مریضم را آرام می کردم و مریضم را پاشویه...

آقای دکتر من یاد گرفتم ک در این چند سال شما   order خود را در 5 دقیقه برای بیمار بنویسید و بخش را ترک می کنید. عوضش من پنج ساعت باید بدوم تا دارویش را آماده کنم، نازش را بکشم تا شاید رضایت دهد نمونه ی خون بگیرم، همراهش را مطمئن کنم همراهش را مطمئن کنم ک من تمام تلاشم را برای بهبودی بیمارم می کنم. بد اخلاقی اش را ب جان بخرم و باز لبخند بزنم. و صبح ک شما ب بالین آمدید تمام لبخند بیمارم نصیب شما بشود. و من خدارا شکر کنم ک بیمارم لبخند می زند. و اگر خدایی ناکرده بیمارم حالش بد شود تمام انگشت ها مرا نشانه می گیرد و اینبار تمام فریاد ها و کلام های بد آهنگ می شود نصیب من و من باز باید لبخند بزنم.

آقای دکتر من از گذر زمان فقط ورق خوردن برگ های تقویم را میدیدم...ب خودم ک آمدم دیدم پدرم چقدر تکیده شده و مادرم چقدر پیر...فرزندم صدایش دو رگه شده و همسرم17 سال تمام مرخصی های خود را نگه داشته است تا روزی بتوانیم با هم به سفر برویم... آقای دکتر شما اگر کشک و ماست و تخم مرغ نصیبتان شده است من با یک تشکر خشک خالی  عرش را سیر می کنم. آقای دکتر من هفده سال تمام زیر نگاه شیبدار شما نفس کشیدم و باز هم لبخند زدم، اما گاها دلم می خواهد برای یکی درد دل کنم... می دانید 17 سال این سوال در ذهنم می چرخد ک  چرا مریض های بد حال را می آورند بیمارستان؟  مگر این همه مطب برای پزشکان وجود ندارد... نکند بخاطر وجود همکاران من باشد؟

من ب قدر 17 سال نه ک ب قدر 170 سال خسته ام....روحم درد می کند...دارویی برایش سراغ دارید؟

 

 

 

 

 

 

 



تعداد بازدید از این مطلب: 336
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








http://khp.ir
کمیته پیگیری مطالبات پرستاری استان خراسان بدنبال تجمع 23 آذر پرستاران معترض در سراسر کشور از جمله در مشهد و به دنبال دعوت دفتر محترم رییس جمهور برای پیگیری خواسته های معترضین در آن روز تشکیل گردید . در کمیته خراسان نماینده هایی ازبیمارستان های مختلف شهر مشهد و نیزشهرستان های مختلف استان حضور دارند واین کمیته ها محل تصمیم گیر واعلام خواسته های پرستاران در سطح کشور می باشند .


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود